University of Science and Research Association International Re

انجمن علمی روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

University of Science and Research Association International Re

انجمن علمی روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

چکیده مطالب سخنرانان در نشست علمی بازتاب ظهور اخوانیسم و ...

با تشکر از زحمات سرکار خانم مریم مطهری راد مسئول کمیته خاورمیانه انجمن علمی روابط بین الملل دانشگاه علوم و تحقیقات در جمع آوری و پیاده سازی مطالب سخنرانان مدعو 

 

دکتر توسلی

اهمیت نقش اخوان المسلمین امروز بر کسی پوشیده نیست . و اساتید بسیاری روی این امر وقت گذاشتند البته از مسائل تاریخی به سرعت باید گذر کرد و به مسائل متأخر باید بپردازیم.دانشگاه علوم و تحقیقا ت  و به  خصوص دانشکده حقوق و علوم سیاسی امروز شرایط ویژه ای دارد به دلیل حضور اساتید بسیارخوب آن .امروز ما با مشکلات زیادی در حقوق بین الملل مواجهیم که لازم است روی آن کارکنیم و نهادهای زیربط را هم به کمک بگیریم  . فعالیت های دانشگاهی بسیار تاثیر گذار بر روی فعالیت های اجرایی است و امیدوارم این گردهمایی فتح بابی شود برای حل مشکلات .


دکتر عبدالامیر نبوی 

اشتباهات  اخوان المسلمین در جریان تحولات بهار عربی و انقلاب 25 ژانویه جنبش مصر

تجربه اسلام گرایی میانه  اهل سنت  منطقه و مشخصا تجربه  عدالت و توسعه ،  پدیده ای  مثل عبدالله گل و آقای اردوغان ، برای اسلام گرایان میانه اهل سنت این درس را داشت که اولا باید روی دموکراسی بیشتر سرمایه گذاری کنند و آن را مهمترین ابزار برای کسب قدرت بدانند اما تداوم قدرت منوط به دستاوردهای ملموس اقتصادی و اجتماعی است یعنی مردمی که رای می دهند بیشتر  از طبقه متوسط و حاشیه نشین هستند ولی نیروی اجتماعی مهمی به حساب می آیند ؛سطح سواد آنها افزایش پیدا کرده بنابراین آنها باید در زندگی اجتماعی خود تحول مهمی را احساس کنند به همین دلیل می بینیم که بسیاری از اسلام گرایان عربی و مشخصا تونس و مصرتلاش کرده اند از حزب عدالت و توسعه ترکیه بهره بگیرند در مورد  درس نخست یعنی دموکراسی بهترین وسیله برای کسب قدرت است یعنی کشورها باید تحلیل واقع بینانه و  درستی از شرایط اجتماعی خود داشته باشند صرف تکیه به اندیشه های سید قطب یا مشابه این فرد نمی تواند درست باشد و دوره تکیه به این اندیشه گذشته است .امروزآنها بیشتر به عمل روی آوردندبه ائتلاف و چانه زنی درچارچوب واقعیت های سیاسی و اجتماعی رسیده اند یعنی  همان اتفاقی که در حزب عدالت و توسعه ترکیه افتا د اما در خصوص درس دوم یعنی نتایج ملموس اجتماعی و اقتصادی به عنوان عاملی مهم برای ضمانت و تداوم قدرت که باز هم می بینیم در ترکیه چنین اتفاق افتاد به نظر می رسد این درس را اسلام گرایان تونسی و مشخصا راشدالغنوشی بیشتر فراگرفته اند.

اما ببینیم اخوان چه کارکرد: می دانیم که اخوان مبدع انقلاب 25 ژانویه نبود. کلا این بحث متعلق به جوانان 6 آوریل بود یعنی کسانی که زیر سی سال بودند و به رسانه های جمعی دسترسی بیشتری داشتند و نحوه به کارگیری آنرا هم بهتر تشخیص می دادند ریشه آن هم برمی گردد به شورش محله الکبری و صنعت نساجی حومه قاهره و سرکوبی که توسط نیروهای امنیتی انجام شد و شورشیان کار خود را از آنجا آغاز کردند و این جریان در 25 ژانویه بیشتر خودش را نشان داد . اخوان با سه روز تأخیر به این جنبش پیوست چون تردید داشت که آیا می تواند مؤثر باشد یا خیر.بالاخره اخوان در دوره مبارک حساست های حکومت را می شناخت و حکومت هم حساسیت های اخوان را  می شناخت  و هردو طرف به یک تعادل همراه با احتیاط و شکیبایی رسیده بودند  و هیچ کدام به دنبال نابودی یکدیگر نبودند ودر واقع اعمال رادیکالی و انقلابی انجام دهند ولی پیوستن اخوان باعث شد تجمع مردم در التحریر یک رنگ و بوی دیگری پیدا کند چون اخوان یک تجربه هشتاد ساله در سیاست داشت و میراث ارزشمندی از تجربیات سیاسی بدست اورده بود و وقتی به التحریر پیوست این جنش  قوت ،شدت و ارزش واثرگذاری  بیشتری پیدا کرد .طبیعتا پس از استعفای  مبارک در فوریه همان سال بحث بر سر دولت انتقالی می شود و از اینجا به نظر می رسد اشتباهات اخوان آغاز می شود.امروز اخوان پس از هشتاد سال فعالیت شرایط را مناسب می بیند برای تحقق آرمان هایش اما به نظر می رسد دراین دو سال اتفاقاتی رخ داده و باعث شده که اخوان به آن ایده آل هایش نرسد وباعث شده ائتلافی که در التحریر با سایر نیروهای سیاسی شده بود اعم از سکولار ،ناصریسم و سلفی ها حالا کم کم این ائتلافها دارد به هم می خورد و همچنین باعث شده نگاه دیگری به رهبران اخوان به وجود بیاید.اولین اشتباه شاید این بود که سعی کردند نوع رابطه خود را با ارتش سعی کردند برهم بزنند و البته به سرعت عقب نشینی کردند. اخوان سعی کرد ارتش و دولت های موقت دیگر را عقب بزند تا خود به قدرت برسد.سپس سعی کردند نظر ارتش را جلب کنند به همین خاطر ما شاهد همراهی اخوانی ها با ارتش و برخی نیروهای سیاسی در اصلاح  قانون اساسی هستیم ؛ اما در اینجا اخوان احساس کرد به ازای کمکی که کرده ما به ازای مناسبی دریافت نکرده است به همین خاطر سعی کردند با اعتصاب و تجمع در التحریر علیه شورای عالی نیروهای مسلح واکنش نشان دهد واین تلاش برای بر هم زدن ائتلاف اولین اشتباه اخوان المسلمین بود که به سرعت متوجه شدند چراکه بعد از آن تا امروز ما شاهد نوعی ائتلاف نا نوشته در بین آنها هستیم .

اما اشتباه دوم که باعث عوض شدن جلوه اخوان شد این بود که رهبران اخوان اعلام کردند چون ما به ائتلاف معتقدیم و شرایط پس از انقلاب شرایطی حساس است تلاش می کنیم حداکثر سی درصد کرسی های پارلمان را به دست بیاوریم گفتند کاندیداهایی که معرفی می کنیم حداکثر برای پنجاه درصدکرسی های انقلاب 25 ژانویه است و تلاشمان این است که بیش از سی درصد کرسی ها را به دست نیاوریم اما بر خلاف گفته ها ،آنها برای تمام کرسی ها کاندیدا معرفی کردند،برای کسب تمام کرسی ها رقابت کردند،اکثریت را در ائتلاف با سلفی ها به دست آوردند و بعد  هم دیدیم که عاملی که باعث انحلال شورای عالی قانون اساسی شد این بود که در حالی که یک سوم کرسی ها به نماینده های غیر حزبی و مستقل اختصاص دارد.معلوم شد اخوانی ها یک سری افراد را به عنوان افراد مستقل معرفی کردند و پس از رای آوردن رفته اند جزو فراکسیون اتلافی سلفی ها با اخوان.یعنی فراکسیون اکثریت و این عملکرد باعث خدشه دار شدن وجهه اخوان شد.اشتباه سوم بحث کمیته تدوین قانون اساسی بود.قرار بود کمیته صدنفره تدوین قانون اساسی بعد از اولین پارلمان نماینده تمامی گروههای  سیاسی ،دینی و فکری مصر باشد.باز برخلاف وعده های داده شده اخوان سعی کرد اکثریت را در دست بگیرد و اینکار را هم کردند . امروز اعتراضها هم به فرایندتدوین قانون اساسی هم به خود قانون اساسی و هم به پیش نویس قانون اساسی می شود یعنی مشکلی که از دوسال پیش شروع شد.اشتباه بعدی اخوانی ها ورودشا ن به ریاست جمهوری بود.بعد از انقلاب مشکلات یک جامعه زیاد می شود و مردم تمایل دارند هرچه زودتر به خواسته های خود برسند اخوان در این شرایط اقدام کرد برای گرفتن قدرت .اخوان متوجه نشد که ورود به رقابتهای انتخاباتی و تلاش برای گرفتن قدرت می تواند دستاوردهای هشتاد ساله اش را نابودکند.چون دولتی که تشکیل میدهد طبیعتا ممکن است نتواند دستاوردهایی در زمینه های فرهنگی ،سیاسی ،اجتماعی و... داشته باشدو اعتراض مردم را یکبار دیگر به دنبال داشته باشد.امروزه هم معترضان به مرسی همین گله را می کنند و دنبال مطالباتی هستند که اخوان وعده حل آنها را داده بود.اخوانیها بر خلاف اینکه گفته بودند ما چشمداشتی به ریاست جمهوری نداریم دو کاندیدا معرفی کردند که مرسی رأی آوردو در ادامه مرسی تلاش کردپارلمان مصر را احیا کند نتوانست ؛تلاش کرد دادستان کل را کنار بزند موفق نشدو اعلامیه شش ماده ای اش که گفت دادستان را کنار می زنم و در مقابل هیچ محکمه ای هم مسوول نیستم باعث شدجامعه مدنی مصراین برداشت را کنند که اخوان قصد دارد تمامی نهادها را به سرعت اسلامیزه کند و تحت کنترل خود در بیاورد.اخوانی ها تا امروز نتوانستند راه حلی برای مشکلات اقتصادی و اجتماعی  مصر پیدا کنند.

اخوان که پیشینه هشتاد ساله داشت در این دو سال نشان داد که بیش از اینکه یک بازیگر مذهبی باشد یک بازیگر سیاسی عملگراست که بیشتر به دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خودش است و بحث ایدئولوژی آن هم میراث گذشتگانش است که باید حفظ شود . البته باید بدانیم که اخوان یک جنبش یکدست نیست  و اختلافاتی بین نسلها و انشعاباتی هم  وجوددارد. در نهایت به نظر می رسد که اخوان باید به دنبال دستاوردهای اقتصادی مصر باشد و صرف تکیه بر ایدئولوژی برای مردم مصر کافی نیست .


دکتر سید مصطفی ابطحی


اخوان و انقلاب اسلامی ایران در سه دهه گذشته

در ابتدا به جریان تاریخی شکل گیری اخوان اشاره کردند و فعالیتها و اهداف  و شعبات این گروه را شمردند وی گفت : بیشترین آشنایی ایران با اخوان المسلمین به دهه چهل برمی گرددبعد از اتفاقاتی که در ایران افتاد روحانیون و دانشجویان به هم نزدیک شدندتصمیم گرفتند کارمشترکی در خصوص اندیشه سیاسی صورت دهند و بر این اساس دست به ترجمه برخی آثار انقلابیون خاور میانه زدند. مجموعه این کتابها بنیان های تئوریک انقلاب اسلامی را تقویت کرد و دستمایه ای شد تا هنگام انقلاب اسلامی آهنگ انقلاب عمیق ترو تأثیر گذارتر  شود.وقتی هنگام انقلاب رسید اخوانی ها ابراز خوشحالی کردندآنها احساس می کردند که همنوایانی که تا کنون سکوت می کردند امروز به جمعشان پیوسته اند ؛آنها اولین گروهی بودند که پیروزی انقلاب را تبریک گفتند .

روابط خوبی در ابتدا ی انقلاب بین مدیران کشور و اخوانی ها بود ولی با آغاز جنگ اخوانی ها از ایران فاصله زندانیان سفارت بود .اخوانی ها با این میانجی گری می خواستند وزن سیاسی خود را افزایش دهند ولی بی توجهی ایران منجر به این فاصله شدو همچنین طولانی شدن جنگ و فشارکشورهای عربی هم باعث شد آنها از ایران فاصله بگیرند. بعد از جنگ هم ایران با اخوان روابط خوبی داشتند . رهبرآنها در قضیه هسته ای طرف ایران را گرفت.

 همه رهبران اخوان  به نوعی معتقد بودند که اسلام با خشونت مخالف است و مردم باید با دموکراسی و انتخابات قدرت را بپذیرند . در دوران مبارک اخوان و مبارک به تعادلی رسیده بودند و هیچ یک قصد ستیز با دیگری را نداشت آنها از طریق پارلمان اهداف خود را دنبال می کردند . اتفاقی که در این جنبش ها افتا این بود که عرصه آزمایش بازشد.با توجه به استقبالی که مردم مصر از اخوان می کنند آقای مرسی می داند که باز هم پای صندوق های رای اخوانی ها رأی خواهند آورد . در قاهره اگر هشت میلیون شهروند وجود دارد نه میلیون هم حاشیه نشین وجود دارد .اخوانی ها وارد جریان انقلاب شدند و قول و قرارهایی دادند . اما مشکلی که ایران با اخوانی ها دارد رابطه آنها با سلفی هاست و این پارادوکسی است که وجود دارد .در زمان مبارک چون اتفاق آرا بین سلفی ها تو اخوان وجود داش مشکلی نبود ولی پس از آن این اتفاق ممکن بود از بین برود .مروز مرسی مجبور برااست که امتیازی را به سلفی ها بدهد چیزی که سلفی ها از مرسی می خواهند این است که قوانینی را پایه گذاری کند که مصر با عربستان نزدیک شود ولی اگر این اتفاق بیافتد به دوران مبارک برمی گردد واین پایان بازی است و در صورتی که نخواهند مجبور هستند که بعضی تعره های ضد شیعی آنان را تحمل کند .مخالفت امروز حکومت مصر با سیاست های ایران از فشار سلفی ها ناشی می شو اما مرسی نمی تواند با شیعه ستیزی آنها مدارا کند.نکته دیگر این است که آیا حضور و پیروزی اخوانی ها درمصر در نهایت به نفع ایران است یا خیر ؟برخی معتقدند این امر عمق استراتژیک ایران را گسترش خواهد داد و لی در مقابل عده ای می گویند این حضور کاریزمای ایران را در مقابل اسرائیل تحت الشعاع قرار میدهد.

حماس درمقام بین ایران و مصر , مصر را انتخاب می کند چون آنها اخوان را پدر معنوی خود می شناسند ؛ اگر حماس تردید درانتخاب مسیر آینده داشته باشد ممکن است به حزب الله هم سرایت کند و آن وحدت را بشکند و بعید نیست که آمریکایی ها بر روی چنین وحدتی سرمایه گذاری کرده باشند.


دکتر کیهان برزگر 


اخوان از دید نظریه های روابط بین المل

سه مفهوم ارزشها و هنجارها ،اقتصاد و قدرت سه مفهوم تئوریک در روابط بین المل  است .اولی مربوط به اقتصاد و تعامل بین المللی و بحث لیبرالیسم  است .دومی مربوط به ارزشها و هنجارهاست  مربوط به سازه انگاری است وموضوع سوم قدرت است که مربوط به رئالیسم است که این سه جریان به نوعی به اخوان ارتباط پیدا می کند.

خاورمیانه یک منطقه ویژه است ،امنیت انرژی ،اقتصاد بین الملل،منابع مالی همه اینها در خاورمیانه وجود دارد و اتفاقا یک پیچیدگی خاصی را در خاورمیانه به وجود آورده مثلا امنیت انرژی برای قدرتهای بزرگ منجر به جنگهای مختلف شده است اما منطقه خاورمیانه همچنان یک منطقه ایدئولوژیکی و تاریخی و سیاسی باقی مانده  است و این مربوط به ویژگی ارزشها و هویت ها می شود ویژگی بعدی مربوط به دولتهای حاکم و نقش آفرینی آنهاست . یعنی حفظ منافع کشورها که این در واقع موضوع اصلی رئالیسم است این سه جریان واقعا از ویژگی های خاورمیانه است.این ترکیب چارچوب خاصی را در خاورمیانه به وجود می آورد که من اسم آن را آرمان گرایی واقع گرا می گذارم یعنی ترکیبی از منافع دولت همراه با ارزشهای نخبگان حاکم همراه با ارزشهای ملی و هویتی و اساسا دلیل پیچیدگی مسائل خاورمیانه هم همین است.اخوان هم از این چارچوب جدانیست .ظهور اخوان به عنوان دولت برای اولین بار در خاورمیانه امروز اتفاق افتاده است.دولت در قالب شیعی برای اولین با ر با انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد  .همچنین بعدا دولت درقالب شیعی درعراق اتفاق افتاد یعنی برای اولین بار در یک کشور عرب اتفاق افتاد و این دو جریان وجودداشت تا امروز که اخوان به صورت دولت شکل گرفت.دولت اخوانی ها جریان سومی است که می تواند پیچیدگی های زیادی را در منطقه خاورمیانه ایجاد کند.امروز ایدوئولوژی اخوان وارد مسائل دولت می شود اینجا باید دید که منافع دولت در مقابل منافع گروه اخوان چطور می خواهند باهم ترکیب شوند.

پیچیدگی سیاست خارجی ایران در خاورمیانه هم در این است که ایران ایدئولوژی شیعی را در قالب جمهوری اسلامی ایران درقالب یک دولت فارسی می خواهد شکل دهد و.عراق و عربستان و اسرائیل هم با قالب های خودشان .اما چرا اخوان المسلمین یک نقطه عطف است . به طورسنتی مصر بازیگری بوده در خاورمیانه که نوعی نگاه رئالیسم سنتی را به مسائل منطقه دارد این دیدگاه سنتی در واقع دولت محوری را درچارچوب بازی در جهان عرب هدف قرار می دهد و به همین دلیل مصر یک بازیگر جدی بوده است اما بعد از آمدن حسنی مبارک بازی مصر در جهان عرب تغییر کرد اما امروز حکومت مرسی درصدد است که افزایش نقش مطقه ای مصر را در مقابل ائتلاف  منطقه ای قراردهد یعنی امروز مصر با یک رئالیسم نو روبرو است که معتقد است باید با سایر بازیگران منطقه ای هم وارد بازی شود.اینجاست که مرسی سعی می کند ایران و ترکیه را هم وارد بازی های منطقه ای کند.

همچنین اخوان المسلمین برای اینکه جای پای خود را محکم کند حتما باید به طبقه متوسط توجه کند و جوانان را در نظر داشته باشد و اینجا بحث لیبرالیسم مطرح می شودامروز مرسی می خواهد نهادها را به نفع اخوان و در جایگاه قدرت تثبیت کند.برای اینکار مرسی تم تعامل را با ایران ،عربستان ،ترکیه ،چین ،روسیه وهمه کشورهای دیگر آغاز کرده است چراکه می داند در چارچوب تعامل است که هم می تواند ثبات سیاسی بیاورد و همزمان منافع اقتصادی را هم داشته باشد.اما فراموش نکنیم که به هر حال اخوان یک بازیگر ایدئولوژی و ارزشی هم هست ساختار ارزشی اخوان امروز منافع دولت مصر را تشکیل می دهند و با تغییراتی که در حال انجام آن  است مشکلاتی را هم پیش رو دارد.مرسی مجبوراست ایدئولوژی ،ارزشهاو منافع دولت مصری و گرفتاری های اقتصادی را با هم ترکیب کند و این چیزی است که ما می گوییم ایدئالیسم در رئالیسم در خاورمیانه ترکیب می شود.

نتیجه بحث این است که درقالب تئوری های روابط بین الملل اخوان این فضا را ایجاد می کند که ما این تئوریها را آزمایش کنیم.

 

محمد فراز مند سفیر سابق ایران در بحرین

 

اخوان المسلمین در خلیج فارس

در بحبوحه طوفانی که اخوان درخاورمیانه عربی راه انداخته صحبت از اخوان در خلیج فارس مثل این است که با فانوس دنبال چیزی بگردیم .چون هنوز شواهد کافی مبنی بر اینکه اخوان چه نقشی را در خلیج فارس عهده دار است یا ایفا خواهد کرد مشخص نیست . سابقه هم نشان می دهد که اخوان در این منطقه حضور قوی سیاسی داشته نداشته است.

اسلام گرایی در نزد اهل سنت دو گرایش پررنگ دارد :گرایش سلفی و گرایش اخوان .در منطقه خلیج فارس غلبه همواره با گرایش سلفی بوده و همچنا ن هم هست حتی سلفی ها در دهه 80 و 90 د ر جهادی که در افغانستان انجام دادند عضو گیری را از بدنه اخوان انجام دادند از حدود یک دهه قبل این جریان برعکس شده و اکنون اخوانی ها هستند که از سلفی ها عضو می گیرند به خصوص بعد از 2011 جریان پر جاذبه اخوان شده است نخستین زنگ خطر را برای حضوراخوان در خلیج فارس رئیس پلیس دبی در سال 2011 به صدا درآورد .

به طورسنتی کشورهای خلیج فارس ایران را رقیب و گاهی دشمن خود نام می بردند گاهی هم از اسرائیل نام می بردند در این میان رئیس پلیس دبی از خطر اخوانی ها صحبت کرد و به دنبال آن گروهی از اخوانی های غیرافرادر شهروند سوریه از دبی اخراج شدند.متعاقب آن خبر از دستگیری 60 نفر از شهروندان اماراتی داده شد  و این هرگز سابقه نداشت . در بین آنها افرادی از خاندانهای حاکمه امارات هم وجود داشتند.اماراتی ها خطر اخوان را خیلی جدی گرفتند .دومین زنگ خطر در کویت به صدا در آمد در سال 2011 برای اولین بار اوپوزیسیون کویت بخش زیادی ازپارلمان را در دست گرفت اوپوزیسیون کویت هم بخشی از اسلام گرایان و اخوانی ها بودند در حال حاضر وضعیت کویت بحرانی است امیر کویت پارلمان را منحل کرد برای اولین بار در کویت 250 هزار نفر دست به تظاهرات زدند و در حال حاضر درخیابانها ی کویت در گیری است .

اما درمورد عربستان صعودی که ام القرای تفکر سلفی است به نظر می رسید آخرین قله ای که اخوانی ها بخواهند فتح کنند عربستان باشد.ولی شایدخطر اخوان در عربستان خیلی بیشتر از خطر آنان در امارات در کویت باشد.به نظر می رسدبسیاری از جوانان اخوان دارند جذب تفکر اخوانی می شوند در دهه80 و 90 جریانی تحت عنوان نو سلفی در عربستان شکل گرفت که به خصوص بعد از اشغال کویت و جمع شدن نیروهای غربی در عربستان صعودی این جریان بروز آشکار و بیرونی داشت و تحت عنوان مخالفت باحضورکفار در سرزمن های اسلامی آنها  فعالیت سیاسی مذهبی خودشان را شکل دادند و شعار ها و سخنرانی های بسیار مهیجی در مساجد عربستان صورت می گیرد . این جریان نوسلفی که با شعار مخالفت با حضور کفار در سرزمین های اسلامی کار خود را آغاز کرد کم کم تبدیل به یک جریان بسیار قوی شد و تعدادی از  علمای میانسال به عنوان رهبران مذهبی اسلام گرا ی  نوسلفی   در عربستان صعودی نامشان منتشر شد.از 2011 به بعد این علمای نوسلفی افکاری را مطرح می کنند که به هیچ  وجه به افکار سلفی ها شباهت ندارد. اختلاف عمیقی بین تفکرات اخوانی و سسلفی وجود دارد ؛سلفی ها به هیچ وجه معتقد به دموکراسی ،تفکیک قوا و حقوق مدنی نیستند.خروج بر حاکم از نگاه تفکرات سلفی حرام است .شرایط خروج برحاکم آنقدر سخت است که اگر حاکم مسلمان بودن را با خود یدک بکشد از دید سلفی تقریبا نمی شود بر او خروج کرد.شاهد هستید اخیرا از علمای عربستان فتاوی ای صادر می شود مبنی بر حرام بود ن تظاهرات علیه حاکمان عربستان . ولی الان با گروهی از جوانان در عربستان مواجهیم که اینها مباح می دانند تظاهرات و اعتراض علیه حاکم را و پادشاهی مشروطه را مطالبه می کنند.یکی از اصول پادشاهی مشروطه تفکیک قوا است .مجلس منتخب می خواهند .انتخابات در سلفی گری جایگاهی ندارد.تنها کشوری که می توان گفت موج سواری می کند و خودش را با موج اخوانیسم هماهنگ کرده قطر است .آقای یوسف قرضاوی که مورد احترام اخوانی هاست ، خودش عضو اخوان نیست ولی کارهای فقهی اخوانی ها را انجام می دهد؛ وی  پانزده سال است در قطر است و تابعیت قطری هم به او داده اند ولی علی رغم اینکه وی قطری است مردم مصر اولین نماز خود در میدان تحریر را پشت آقای قرضاوی ادا کردند.قطری ها در چارچوب استراتژی کلان خودشان مبنی بر دفع خطر عربستان از طریق سوار شدن بر امواج افکار عمومی عربی از اوایل سال 2011 که این جریان شروع شد از طریق رسانه های عربی ،سعی کردند با اخوان هماهنگی داشته باشند،خودشان را طرفداد انقلابها و خیزش های مردمی نشان دهند و در حال حاضر تنها کشوری که مشکلی با اخوان ندارد قطر است.اخوانی ها در یمن سابقه حضور دارند و بر خلاف سابقه کشورهای جنوب خلیج فارس  در یمن احزاب سیاسی همیشه فعال بوده اند؛در انتخابات شرکت می کردند ،مجلس منتخب داشتند؛حزب اصلاح یمن ،نماینده اخوان در یمن بود و همیشه هم متحد قدرت و درواقع متحد علی عبدالله صالح بوده و در انتخابات شرکت می کرده است . در جریان انقلاب یمن باز آن حزب اصلی که انقلاب عرب را هدایت می کرد باز اخوان المسلمین بود منتهی  یمن دچار یک بد شانسی شد که این بدشانسی عینا در بحرین هم با آن مواجه شدیم و این بود که در جریان اعتراضات هدایت و رهبری این اعتراضات به دست عربستان صعودی افتاد و تقریبا همه قدرتها کنار کشیدند زیرا عربستان صعودی شبهه جزیره را منطقه انحصاری و استراتژیک خودش می داند و به کسی اجازه دخالت در شبهه جزیره را نمی دهد و غربی ها هم سکوت کردند . نهایتا انقلاب یمن به جایی نرسیده همچنان که انقلاب بحرین به جایی نرسیده است. نتیجه گیری اینکه در منطقه خلیج فارس اخوان سابقه فعالیت سیاسی ندارد چون حزب سیاسی در منطقه خلیج فارس ممنوع بوده حتی در بحرین و کویت که انتخابات برگزار می شود در واقع این احزاب نیستند که انتخابات را برگزار کردند بلکه جمعیت های اجتماعی و مذهبی هستند که اجازه دارند در انتخابات شرکت کنند.در منطقه خلیج فارس تشکیلاتی به اسم اخوان المسلمین نداریم؛اما هر جا اسم جمعیت الاصلاح  را می شنوید این جمعیت  از شاخه های اخوان المسلمین هستند. در بحرین و کویت و امارات این جمعیت الصلاح را داریم که شاخه اخوان المسلمین هستند. عمدتا در دهه  های گذشته کار آنها کار اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی بوده است .درکنار سلفی هاگاهی نمی شده تفاوتی بین اخوانی ها و سلفی ها در این مطقه قائل شد. در هر صورت تا سال2011 فعالیت های اخوان المسلمین در منطقه خلیج فارس محدود به مطالبات اجتماعی بوده اما از 2011 به بعد دیدیم که اخوانی ها درخلیج فارس پادشاهی مشروطه را به عنوان حکومت مطلوب این منطقه دارند تبلیغ می کنند.بین شاخه های مختلف اخوان درمنطقه خلیج فارس هم یکدستی نمی بینیم ومتاسفانه در بحرین اخوان در کنار حاکمیت بحرین است و از وقتی انقلاب مردم بحرین شروع شده اخوانی ها بیشتر به حاکمیت نزدیک شده اند به  این دلیل که اقلیت سنی در بحرین حاکمیت را در دست دارند و اخوان هم خودش را بخشی از آن اقلیت می داندوقتی این اقلیت سنی مورد تهدید قرار گرفته اخوانی ها رفتند و چسبیده اندبه حاکمیت در طول سی سال گذشته بعد از استقلال بحرین به هیچ وجه پست سیاسی مهم به اخوان داده نمی شد و لی بعد از 2011 اخوان وارد سیاست شدند الان وزارتخانه حقوق بشر بحرین که وزارتخانه جدیدی هم هست در اختیار یک اخوانی است که اتفاقا این وزارتخانه تاسیس شده برای مقابله با مطالبات مردم بحرین.

بنابراین می توان گفت امتیازاتی که اخوانی ها در خلیج فارس دارند در آینده این است که امتیازات حداقل در بخش سنی و اهل سنت در اختیار اخوان خواهد بود؛دستاوردهای اخوان درمصر،شمال آفریقا و خاورمیانه هیجان انگیز است  برای  سنی های منطقه خلیج فارس،حکومت ها به نظر می رسد که باید جا باز کنند،هم به دلیل فشاری که اخوان از داخل می آورد در عربستان ،کویت و امارات و هم به دلیل فشارهایی که از بیرون بر این کشورها وارد می شود به دلیل شکل گیری حکومت های اخوانی درمنطقه خاورمیانه .

اما اخوان در منطقه خلیج فارس با چند چالش هم روبروست : اولین چالش، تشکیلات بین المللی اخوان هست.اخوان قبلا به عنوان یک حزب بین المللی، فعالیت می کرده است؛اما حزبی که می خواهد درقالب یک حاکمیت ملی وارد شود باید تکلیف رابطه خودش را با بین الملل روشن کند .و اینها انتقاداتی است که اماراتی ها و دیگران متوجه اخوان می دانند.تشکیلات اخوان در هر کشوری مقید به تابعیت از یکسری فرامین بین المللی است.آنها بحث بیعت با مرشد عام را دارند که همه آنها در بیعت با  مرشدعام هستند که مرشد عام آنها مصری است.اینها اتهاماتی است که امروز متوجه اخوان هست ولی همین اتهامات در گذشته در منطقه خلیج فارس متوجه شیعیان بود و می گفتند بحث مرجعیت یک بحث فراملی است و می بایست شیعیان که می خواهند وارد فعالیت سیاسی شوند تکلیف خود را با این بحث مرجعیت که فراملی است، روشن کنند.چالش دیگر اخوانی ها چالش طائفی است. اخوانی ها در دستور کارخودشان مقابله با تشیع را نداشتند برخلاف سلفی ها که یکی از اصول اساسی اعتقادی آنها ضدیت با بدعت  است و از نظر آنها شیعیان بزرگترین بدعت گذاران هستند. در طول تاریخ اخوانی ها نه تنها دستور کارضد شیعی نداشتند بلکه دستورکار تقریبی داشتند در منطقه خلیج فارس همزمان با قدرت گرفتن شیعیان راه برای اخوانی ها هم باز شداما این خطر هست که اخوانی ها درمنطقه خلیج فارس وارد بحث تاریخی گری شوند.چالش بعدی جداکردن راه خودشان از بحث سلفی گری است.تا حالا اخوانی ها فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی می کردند و خیلی نیاز نداشتند راهشان را از سلفی ها جدا کنندولی امروز در سیاست محرز است که آنچه سلفی ها می گویند و آنچه اخوانی ها می گویند کاملا دو گانه است.

نظرات 1 + ارسال نظر
مدبر چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ب.ظ http://www.biolojist.blogfa.com

با سلام و تشکر از همایش خوب شما. در این نشست صمیمانه علمی شرکت نمودم و از مطالب ارائه شده استفاده کردم به امید ادامه برنامه های شما به فضل پروردگار مهربان.
رو ح ا ... مدبر . دانشجوی دکترای روابط بین الملل واحد علوم و تحقیقات

با سلام و تشکر از حضور صمیمانه شما جناب آقای دکتر مدبر

امیدوار هستم با تلاش و کوشش همگیمان این برنامه ها ادامه یابد و قدم هایمان به یاری خداوند مستحکم تر و قلمایمان دارای عمق و اثری ژرفتر باشد بازهم از شما سپاسگزارم و یک درخواست اینکه به دوستان وخود عضویت در این انجمن را توصیه نمائید و درصورت امکان اگر ایمیل یا شماره ی تماسی از این عزیزان دارید در اختیار ما قرار دهید

محمد اولیائی رئیس انجمن علمی روابط بین الملل
ME_oliayee@yahoo.com
09121965418

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد